شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
به چشمان تو افتاد نگاه دل شیدام
همین بود و همین بود گناه دل شیدام
شدم حال به حالی که شد عشق جلالی
به سیر متعالی گواه دل شیدام
به هر ورطه که افتاد چه از داد وچه بیداد
سحر دید و سحر زاد پگاه دل شیدام
بگو با شب دیجور ز میخانه شود دور
که دارد همه منظور: تباه دل شیدام
تو ای آینه رخسار به خاطرکده بسپار
پلنگ و شب و کهسار و ماه دل شیدام
غم این تلخ روانسود که هرفتنه از او بود
به جز چاله نیفزود به راه دل شیدام
جنون چهره برافروخت قوامیس خردسوخت
ز هر شعله که اندوخت از آه دل شیدام
به آن باده که باقیست مرا میل تلاقیست
که در میکده ساقیست پناه دل شیدام.
تاریخ : چهارشنبه 90/10/28 | 6:26 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 102
بازدید دیروز: 680
کل بازدیدها: 821527